- پری دار
- آنکه جن او را گرفته باشد جن دار جن گرفته پی گرفته، جمع پریداران، دختری دوشیزه که زنان جادو افسانها خوانده بر او دمند تا پری در بدن او در آید و آن اثنا از مغیبات خبر دهد، دیوانه مجنون، جا و مقام دیو
معنی پری دار - جستجوی لغت در جدول جو
- پری دار
- کسی که جن داشته باشد، جن زده، دیوانه، مجنون، دختری که پری افسا او را واسطۀ ارتباط خود با جن و پری قرار دهد،
برای مثال چون پری داران درخت گل همی لرزد به باد / چون پری بندان بر او بلبل همی افسون کند (قطران - ۸۳)
- پری دار
- جن زده، دختری که واسطه بین پری افسا و جن قرار می گیرید
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
کیفیت و حالت پری دار پری داشتن جن داشتن
پریوش: (یکی لطف و خوی پری وار داشت) (بوستان)
جنسی از قفل که صاحب انواعی است مقابل پیچ دار
پریوش، پری فش مانند پری
Feathered
пернатый
gefiedert
пір'яний
pierzasty
emplumado
piumato
emplumado
plumeux
gevederd
ที่มีขน
bersayap
مرفوفٌ
पंखदार
מכוסה נוצות
깃털이 있는
mwenye manyoya
পালকযুক্ত
پرندے والے
دنباله دار. یا گندم و آرد پی دار. که ریع بسیار دارد صاحب ریع. یا گوشت پی دار. دارای قوت دارای پی و عصب
(دخترانه)
فرهنگ نامهای ایرانی
دختر پری، نام دختر پادشاه چین که سام پسر نریمان عاشق او شد و زال پدر رستم از او زاده شد
نجیب، اصیل
محافظ و حافظ دریا